نامه رسان نامه ی من اورسان
کنج قفس مانده غزل گو رسان
نام و نشانی که همان کوی عشق
شرح پریشانی وهمگوی عشق
نامه رسان درچوزدی وانکرد
پشت دراو هست که حاشانکرد
اول ازاورخصت اعجاز کن
نامه رسان نامه ی من باز کن
نامه ی من را همه ازرو بخوان
ازغم وازغصه ی آهو بخوان
زنده مرادر،دمِ در خاک کن
اشک من واشک خودت پاک کن
(علی خودى آغمیونی)