دنیا توخداحافظی ام گوش
تا خاک نکرده ام درآغوش
عاشق شدم از اول هستی
برگوشه ی چشم شوخ ومستی
تادیدمرا دوچشم خود بست
درچشم غریبه هاله بنشست
دنیا توگمان مبر که زشتی
بردیده ی عاشقان بهشتی
من سخت پرست وخسته هستم
امید گرفته ام به دستم
من می روم از تو،جای دیگر
دنیا تو به هرکه مانده بنگر
جزمن همه شاد شاد شادند
دل را به طواف باده دادند
من مِی نخورم بجز،زچشمش
جز عشق ندیده ام ز خشمش
شایدببری تو مستی ازسر
این حرف نشسته بیت آخر
(میلاد) بگو مرا که اوکیست؟!
جزچشم خدا گمانه ام نیست
(علی خودى آغمیونی)