اشعارعلی خودی آغمیونی

اشعارکلاسیک
  • ۰
  • ۰

شهرعشق

ای دلا،گردونه ها برکام نیست

کام جویی هست وسرانجام نیست


هرکه رادیدم زغم نالد همی

شادبودن شرط این ایام نیست


یانداری مِی لبت را ترکنی

یاکه مِی پیداکنی، آن جام نیست


هرکه می آید به دنیا می رود

چون کنی خود را بَزک اندام نیست


لحظه ای بامابیا در شهر عشق

بین قیامت را بما ابهام نیست


میهمان ما،میزبان خاک زمین

می خورد مارا ولی بدنام نیست


رفت وآمدها، و این گردونه ها

کان مپنداری که در ارقام نیست


ای دلا چشمان خود را بازکن

رسم این برنامه، بی پیغام نیست


وین تو خود اندیشه کن، (میلاد) را

بیشتر، گفتن که چون الهام نیست


خوان دعایی، روح مارا شاد کن

عشق ای دل، گر تو را آلام نیست


(علی خودی آغمیونی)

  • ۹۷/۰۸/۰۱
  • علی خودی آغمیونی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی