اشعارعلی خودی آغمیونی

اشعارکلاسیک
  • ۰
  • ۰

برف آمد

 

گفتندکه حفره ها،زآب عاری شد
کردیم دعا،چه وقت ها،زاری شد

یارب ز نظر نبرده ای ایران را
برف آمدوچشمه هایمان جاری شد

.......


گفتندگُنَه چو کرده ایم باران کم
دولت نرسیده مردمش،احسان کم

برف آمدوداد برهمه این پاسخ
داریدچوسفره ها ی پُر،مهمان کم

.....

گفتند، گُنَه زجانب آنها بود
این فهم ز مردمان دل بُرنابود

برف آمدوبرگمانه هاپایان داد
یارب نگَهَت، به کودکانِ مابود

(علی خودی آغمیونی)

 

  • ۰۰/۱۱/۱۱
  • علی خودی آغمیونی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی