اشعارعلی خودی آغمیونی

اشعارکلاسیک
  • ۰
  • ۰

چون عروسان

هرکه راخواهی،توهرشب،چون عروسان سرگشایی

مانده ام آغوش دوری،جای پایی،گرگشایی


دربساط پادشاهی،بی خبرعالم توراهی

صدنظرعاشق توخواهی،درپناهی زرگشایی


عاشقان دردام عفت،عارفان دربندعزت

غافلان درخواب غفلت،کوکه یک دم برگشایی


پازدم بی باب وهم گِل،تاشدم یک دل به صددل

آمدم منزل به منزل،یارب امشب درگشایی


کی قدم یابم به راهت،گرکه دیدم درنگاهت

غمزه ای درروی ماهت،دست وپایم پرگشایی


شدفریبایارزیبا،مانده ام درپیچ پاها

می شوم پا،می روم یا،برگ نیلوفرگشایی


یاداوسرمانده هرروز،سینه ی(میلاد) افروز

گفته بودی خانه ام سوز،دام افسونگرگشایی


(علی خودی آغمیونی)

  • ۹۸/۰۳/۱۶
  • علی خودی آغمیونی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی