رفت مادر باپدر تنها شدیم
ژاله ای،چون دورازدریاشدیم
بردلیلی با خودش مجنون خود
ماچو آن شبهای بی فرداشدیم
هرچه ماگشتیم تاپیدا کنیم
چون تومادریاپدرشیداشدیم
تازه فهمیدیم،ماها قدرتان
چونکه حالا پرت ازبالاشدیم
این چه چرخی است می چرخی فلک
ماکه چون بیدی کمرها،تاشدیم
چون پدر مادر نیاید چشم ما
چشم ها داریم،نابینا شدیم
(علی خودی آغمیونی)
- ۹۶/۱۲/۱۵