اشعارعلی خودی آغمیونی

اشعارکلاسیک
  • ۰
  • ۰

هم عصا

هم عصا ایام پیری آمده

چون عصادستم بگیری آمده


رفته ازماشوروشوق زندگی

آن جوانی رفته پیری آمده


چندروزی چون کبیران بوده ایم

باز ما را آن صغیری آمده


هم عصاآهسته می نالی چومن

ترس ها هم از دلیری آمده


باده خالی دوراین سفره کسی

نیست باماچون فقیری آمده


وقت رفتن شدبیاباماتوهم

می روم ازآن سفیری آمده


غصه ی میت شدن راتونخور

وارثانی چون بمیری آمده


می شوی آزادباماهم عصا

وقت پایان اسیری آمده


(علی خودی آغمیونی)


  • ۹۶/۱۱/۳۰
  • علی خودی آغمیونی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی