چشم گیسوی توامشب مه تارست مرا
سایه برزلف تو افتاده خمارست مرا
نتوان رفت برون،ازگره های گل یاس
دام گیسوی توآشفته مهارست مرا
شب پاییزخداخواست شودموسم سبز
گره برزلف توافتاده بهارست مرا
چین زلفت زده آهنگ وفااول شب
وه چه زیباست،چوآواز هَزارست مرا
گرچه کم نازکنی،نازبه آوازکنی
عشوه وغمزه که عمریست،شکارست مرا
بسته ام جان ودلم برره گیسو،بنواز
زخمه برتاربزن،تارقرارست مرا
زلف افشان توزان رفته ی مامی گوید
مرغ وحشی دل من،سینه فرارست مرا
سخن عشق شنیدست،که چون گوش به گوش
حلقه هابسته چوزنجیربه دارست مرا
عطرخوش بوی قفس،مست ترازمستم کرد
کنج ویران دلم یارکنارست مرا
خم زلفت شده اندیشه ی(میلاد)خوشست
راست گویند،قفس همچونگارست مرا
(علی خودی آغمیونی)