اشعارعلی خودی آغمیونی

اشعارکلاسیک
  • ۰
  • ۰

گلبُنِ عشق

ایکه درایام پیری دادرَس بودی مرا

شرمسارم چون شهابی بازرَس بودی مرا


رَه ندارم جزبه دامانت به دامانی دگر

فکروعقلم،هم که هوشم،هم هوَس بودی مرا


آمدی درنوجوانی،دربَرم شادآمدی

سربه زیروخنده روی وهم مَلَس بودی مرا


مرحباعشق است،گلبُن ساختی،چون ساختی

آرزویم ، آبرویم، هم نفَس بودی مرا


عشق مایی،عشق مایی،بی ریایی،بی ریا

یادم آیدروزگاری،چون ارَس بودی مرا


لاله گون میشدزمانی آن گلو،بانازها

نازهارا،بانیازی دَرْکْ، بَس بودی مرا


ژاله می ساییدم اندام لبانت،سالها

ازنبودم،تاروپودم،پیش و پَس بودی مرا


دودمانم راتو بعدازمن،به پاداری چومن

دودمانی راکه بامن هم عَسَس بودی مرا


(علی خودی آغمیونی)

  • ۹۸/۰۲/۰۳
  • علی خودی آغمیونی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی